.:Me With You:.
Friday
 
ميثم نوشته:
شاید همیشه نه ٬ ولی یه وقتایی
وقتی گفت ولم کن، وقتی هلت داد که بری عقب، وقتی روشو برگردوند، وقتی پشتشو کرد
تو نباید ولش کنی که منتظر بشی شاید مثلا خودش خوب شه
باید بری محکم دستاشو بگیری که نتونه تو رو پس بزنه عقب
باید محکم بگیریش تو بغلت
باید فشارش بدی
قفلش کنی
باید تنگ بگیریش
یه کمی که از الکی شاید زور زد که از بغلت بره بیرون
بعدش گریه می کنه
پاهاش شل میشه
بهت تکیه می کنه
دستشو ول کن که دور گردنت حلقه کنه
کمرشو ناز کن که گریه کنه آروم
میتونی دیگه قفلش نکنی
نمیره چون دیگه
میمونه همونجا
تو هم تا خیلی طولانی و دور توی گوشش حرف بزن
که بدونه
نمیدونم چی
وولی که بدونه
باشه؟
خوشم مياد.
 
Comments: Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home
Going in is not really going in. It's simply stopping going out... and suddenly you find yourself in...

OSHO

Archives
May 2004 / June 2004 / July 2004 / August 2004 / September 2004 / October 2004 / November 2004 / December 2004 / May 2005 / June 2005 / January 2010 /


Powered by Blogger

Subscribe to
Comments [Atom]