.:Me With You:.
Thursday
 
حتي نمي‌دونم سخته يا نه
انگار همه‌چي توم مرده باشه.
باباش رفته بوشهر
مامانش هم بعد مي‌ره
بعد خودش مي‌مونه اين‌جا تا خونه‌شون روبه‌راه بشه.
خيلي کوچوئه،
يه آدم بزرگ کوچولو.
تازگيا حرف که مي‌زنه زبونش مي‌گيره و هلن نگرانشه.
با هم بازي مي‌کنيم
برام حرف مي‌زنه
قراره بره
حتي نمي‌دونم سخته يا نه
انگار همه‌چي توم مرده باشه..
 
Comments: Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home
Going in is not really going in. It's simply stopping going out... and suddenly you find yourself in...

OSHO

Archives
May 2004 / June 2004 / July 2004 / August 2004 / September 2004 / October 2004 / November 2004 / December 2004 / May 2005 / June 2005 / January 2010 /


Powered by Blogger

Subscribe to
Comments [Atom]