حتي نميدونم سخته يا نه
انگار همهچي توم مرده باشه.
باباش رفته بوشهر
مامانش هم بعد ميره
بعد خودش ميمونه اينجا تا خونهشون روبهراه بشه.
خيلي کوچوئه،
يه آدم بزرگ کوچولو.
تازگيا حرف که ميزنه زبونش ميگيره و هلن نگرانشه.
با هم بازي ميکنيم
برام حرف ميزنه
قراره بره
حتي نميدونم سخته يا نه
انگار همهچي توم مرده باشه..