هميشه وقتايي که بيقرارم، آنلاين مينويسم
نميدونم چرا
يه جورايي ديوونگيه
بابا و احمد و سيامک فوتبال ميبينن
بقيه يا خوابن يا دور و بر کاراشون
منم بايد اسمبلي بخونم
بايد
لعنتي دلم آروم نميگيره.
نميدونم چرا
داغونم
بدجوري داغونم
مممممممم
به خاطر ِ آخراي پرندهي خارزار شايد
چند وقتيه که قسمتاي عاشقونهي کتابا داغونم ميکنه
اين شعره هم هست
دلم هواتو کرده
شبيه گريه کردن زير بارون
پووووف
فايده نداره
هيچ فايده نداره
پرتقالي مرده ديگه ..