.:Me With You:.
Friday
 
هاني زنگ مي‌زنه. تازه از خونه‌ي هلن اومديم. مي‌گه يه چيزي مي‌گم به کسي نگو. مي‌گم باشه. مي‌گه اينجا زلزله اومده. بعد مي‌گه هيچ اتفاق خاصي نيافتاد.
يه لحظه به تو فکر مي‌کنم و قلبم فشرده ميشه.
نه اولين باره که دلم مي‌خواست کنارت بودم و نه آخرين بار.
تو حالت خوبه؟ بهم بگو. برام مهمه که مي‌پرسم رفيق، اين ديگه تعارف نيست.
 
Comments: Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home
Going in is not really going in. It's simply stopping going out... and suddenly you find yourself in...

OSHO

Archives
May 2004 / June 2004 / July 2004 / August 2004 / September 2004 / October 2004 / November 2004 / December 2004 / May 2005 / June 2005 / January 2010 /


Powered by Blogger

Subscribe to
Comments [Atom]